اشعار محمدرضا عالی پیام

اشعار محمدرضا عالی پیام ،شعر محمدرضا عالی پیام،اشعار محمدرضا عالی پیام،شعر محمدرضا عالی پیام هالو،شعرهای محمدرضا عالی پیام،شعر محمد رضا عالی پیام خلیج فارس،شعر از محمدرضا عالی پیام ( هالو)،شعر محمدرضا عالی پیام،مجموعه اشعار محمدرضا عالی پیام،دانلود اشعار محمدرضا عالی پیام،دانلود شعرهای محمدرضا عالی پیام،شعر های محمدرضا عالی پیام هالو،شعر طنز محمد رضا عالی پیام هالو،شعر سید محمد رضا عالی پیام هالو،متن شعر محمد رضا عالی پیام هالو،شعر ترسوها از محمد رضا عالی پیام (هالو )،شعر محمد رضا عالی پیام در مورد هالو،اشعار محمدرضا عالی پیام آپارات،متن شعرهای محمد رضا عالی پیام

اشعار محمدرضا عالی پیام

در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار محمدرضا عالی پیام را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

شبی رنجیده خاطر شد ز من یار
نثارم کرد نامربوط بسیار
 
که: «من شایسته ی شاهنشهانم
نه مثل تو گدای کوچه بازار
 
کسی مثل سزار امپراطور
و یا سلطان ایرانی خشایار
 
مرا بهرام و کیکاووس لایق
جم و خاقان و اسکندر سزاوار
 
اسیر خال من جمشید و بیژن
تزار روس در مویم گرفتار
 
اگر بودم زمان خسرو پرویز
کجا می گشت شیرین را خریدار
 
اگر قیصر مرا می یافت ، می کرد
خراج ملک خود را بر من ایثار
 
مرا می دید اگر شاه بخارا
خودش را روز و شب می کُشت صد بار
 
کجا بودی ببینی می شدم من
زن عقدیّ نادرشاه افشار
 
ز من می کرد فوری خواستگاری
نشانی داشت گر محمود سردار
 
مرا  گر ناصرالدین شاه می جست
برایش سوگلی بودم به دربار
 
مرا می برد با خود چین و ماچین
بدون شک امیر قوم تاتار
 
بله ، تیمور لنگ از عشق رویم
پیاده می دوید از ری به خوانسار…» 
 
به او گفتم : «همه شاهان فدایت
به جز آقا محمد خان قاجار
 
در آن تاریخ کاندر  جزوه ی تست
شده عاشق روی عاشق تل انبار
 
همان بهتر در این دور و زمانه
شه و شاهی بر افتاده به ناچار
 
و گرنه جنگ هفتاد و دو ملت
به پا می گشت و می شد کشت و کشتار
 
برای سومین جنگ جهانی
بوَد کافی قر و قمبیلِ سرکار»

اشعار محمدرضا عالی پیام

ما بنا بود از همه دنیا رها شیم، ما رو باش

ضد روسیه و چین و امریکا شیم، ما رو باش

ما می‌خاسّیم پسر شجا باشیم، اما نشد

 

حالا مجبوریم تو مزرعه حنا شیم، ما رو باش

ما بنا بود رو زمین جانشین خدا بشیم

 

بعدشم بریم بالا خود خدا شیم، ما رو باش

ما که آفتابه مسی بودیم، حالا چی؟ حلبی

 

کی بودش می‌گف بیاین بریم طلا شیم؟ ما رو باش

ما قرار بودش مدیریت کنیم یه دنیا رو

 

حالا باس به این قرارمون بشاشیم، ما رو باش

تو بگو کی فکر شو می‌کرد یه روزی این جوری

 

مث مشت رسوا از هم دیگه وا شیم، ما رو باش

مایی که بنا بودش سیمرغ آسمون باشیم

 

مثه بادبادک توی هوا رها شیم، ما رو باش

مایی که هر کدوم از کوه احد گنده تریم

 

حالا مجبوریم تو انفرادی جا شیم، ما رو باش

ما می‌خاسّیم پامونو رو فرق عالم بذاریم

 

کی گمون می‌کرد یه روز پا در هوا شیم، ما رو باش

سی ساله داریم می‌گیم: اینارو باش، اونا رو باش

 

حالا مجبوریم پیش همونا تا شیم، ما رو باش

یکی نیس بگه آخه تو که پیزیشو نداری

 

این همه زور زدی تا یه لا قبا شیم؟ ما رو باش

مایی که تمدن سه چار هزار ساله داریم

 

حالا باس دچار این خنگ خلا شیم؟ ما رو باش

چرا باس ما که بلن نظر بودیم، آقا بودیم

 

حالا یارانه بگیر بی نوا شیم، ما رو باش

این همه نفتی که زیر پا مونه، کجا می‌ره؟

 

که ما باس صاحب این همه گدا شیم، ما رو باش

ما که باور می‌کنیم عکسو توی ماه، بایدم

 

اسیر هاله‌ی نور و این چیزا شیم، ما رو باش

ما که منگل و مشنگیم به خدا حقمونه

 

از تو چاله در بیایم و توی چا شیم، ما رو باش

هی شیکر رو با نمک قرقاطی خوردیم تا شاید

مثه هالو شاعر پرت و پلا شیم، ما رو باش

شعر محمدرضا عالی پیام

از چنین فرصتی که ساخته‌ای

من که بردم، ولی تو باخته‌ای

من اگر پیرم و به زنجیرم

تو شدی خط خطی و من شیرم

از قضا یا قدر هر آن چه که بود

تو ضرر کرده ای و هالو سود

جان من مثل دفعه‌ی ماضی

باز هم اشتباه کن قاضی

باز هم جان استر و یابو

حال گیری کنید از هالو

شعر محمدرضا عالی پیام هالو

دل گرو بستم به یار چین و ماچین

گوش چینى، گونه چینى، سینه چینى، چانه چینى

تا گرفتم جام مى از نرگس چشمان مستش

چشم چینى، مست چینى، نرگس مستانه چینى

خرقه رهن خمره در سوداى پیمانه نمودم

خرقه چینى، خمره چینى، باده و پیمانه چینى

همچو شانه گم شدم در پیچ و تاب چین زلفش

چین که چینى، زلف چینى، تاب چینى، شانه چینى

شمع و گل با بلبل و پروانه جمعند و غزلخوان

گل که چینى، شمع چینى، بلبل و پروانه چینى

زاهدا باشد قبول درگه حق تا که باشد

مهر با سجاده چینى، سبحه‌ى صد دانه چینى

شیخ اگر چه گفت استقلال و نه شرقى و نه غربى

لیک نعلین و قبا و شال روى شانه چینى

رفت اعرابى به ترکستان و ما چین جاى کعبه

قبله چینى، پرده چینى، سنگ‌هاى خانه چینی

نه فقط اسباب لوکس زندگى مانند ضبط و

فرش و فاکس و گاز و میز و پنکه و رایانه چینى

بلکه شورت و مایو چینى، لنگ چینى، لیف چینى

نوره و سدر و حنا، کافور مُرده‌خانه چینى

گر چه در صنعت ربودیم از اروپا گوى سبقت

پیچ چینى، مهره چینى، تسمه و دندانه چینى

پیک چینى، کاسه‌ى ماست و خیار و بطر چینى

نشئه چینى، مست چینى، نعره‌ى مستانه چینى

منقل و تریاک چینى، انبر و وافور چینى

من خلاصه مى‌کنم، هر چیز عشقولانه چینى

آن چه مى‌باشد زنانه لیک نتوانم بگویم

یا چه فرقى مى کند؟ نوع دگر مردانه چینى

اى خدا ترسم بهشتت نیز باشد چینى از دم

جوى شیر و شهد چینى، حورى فتانه چینى!

پس اگر این است، هالو، در جهنم نیز باشد

قیر چینى، قیف چینى، نیم سوز به این کلفتى و به این درازى با

مار و عقرب و گرز آتشین و تازیانه چینى…!!

اشعار محمدرضا عالی پیام

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد تپش قلب

شعر در مورد حبس

شعر در مورد آذرخش

شعر در مورد شکر نعمت

شعر در مورد صلح جهانی