شعر در مورد اسم فروغ
شعر در مورد اسم فروغ
شعر در مورد فروغ,شعر در مورد اسم فروغ,شعر در مورد زن فروغ فرخزاد,شعر در مورد عشق فروغ فرخزاد,شعر درباره فروغ,شعری در مورد فروغ فرحزاد,شعر اخوان در مورد فروغ,شعری درمورد فروغ,شعری درمورد فروغ فرخزاد,شعر در مورد عشق از فروغ فرخزاد,شعری در باره فروغ فرخزاد,شعر در مورد پاییز از فروغ فرخزاد,شعر در مورد باران از فروغ فرخزاد,شعر در مورد تولد از فروغ فرخزاد,شعر درباره مادر فروغ فرخزاد,شعر اخوان ثالث در مورد فروغ فرخزاد,شعر درمورد فروغ,شعری درباره فروغ فرخزاد,شعر درباره فروغ فرخزاد,درباره شعرهای فروغ فرخزاد,شعری در مورد بهار از فروغ فرخزاد,شعر در وصف فروغ فرخزاد,شعری در وصف فروغ فرخزاد,اشعار در وصف فروغ فرخزاد,شعری در وصف فروغ,شعر فروغ در وصف پدر,شعر فروغ در وصف مادر,شعر فروغ در وصف زن,وصف در شعر فروغ فرخ زاد,شعر فروغ فرخزاد,شعر فروغ فرخزاد با صدای خودش,شعر فروغ فرخزاد و حمید مصدق,شعر فروغ فرخزاد سیب
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم فروغ برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب
تافتهام از غمت، روی ز من بر متاب
شعر در مورد فروغ
حق با فروغ بود
روزی من
پرنده ای مرده خواهم بود
که تا بی نهایت
در تو پرواز خواهد کرد
شعر در مورد فروغ فرخزاد
کاش بدانی
دوست داشتنت
خورشید نیست،
که لحظه ای بیاید و لحظه ای برود؛
ماه نیست،
که یک شب باشد و یک شب نباشد؛
ستاره نیست،
که شبی پر شور باشد و شبی کم فروغ؛
باران نیست،
که گاه شدت گیرد و گاه نم نم ببارد
مثل نفس می ماند
همیشه با من است.
شعر در مورد زن فروغ فرخزاد
این جا کسی است پنهان همچون خیال در دل
اما فروغ رویش ارکان من گرفته
شعر در مورد عشق فروغ فرخزاد
من به فروغ تن اندوهگین تو مینگرم
و تو به آتش بازی قلب من خیره میشوی
شعر درباره فروغ
حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب میمیریم
از خانه که میآئی
یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ،
و تحملی طولانی بیاور
احتمالِ گریستنِ ما بسیار است
شعری در مورد فروغ فرحزاد
همیشه
به انتهای گریه که می رسم
صدای سادۀ فروغ، از نهایت شب را می شنوم
صدای غروب غزال ها را
صدای بوق بوق نبودن تو را در تلفن!
شعر اخوان در مورد فروغ
مانده تا برف زمین آب شود.
مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر.
ناتمام است درخت.
زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد
و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوک از افق درک حیات
شعری درمورد فروغ
پیاده آمده ام
بی چارپا و چراغ
بی آب و آینه
بی نان و نوازشی حتی
تنها کوله یی کهنه و کتابی کال
دلی که سوختن شمع نمی داند
کوله بارم
پر از گریه های فروغ است
شعری درمورد فروغ فرخزاد
میمپرس از من سخن زیرا که چون پروانهای
در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم
شعر در مورد عشق از فروغ فرخزاد
هرچه کمتر شود فروغ حیات
رنج را، جانگدازتر بینی
شعری در باره فروغ فرخزاد
مجلس ما بیتو ندارد فروغ
زانکه رخت شمع شبستان ماست
شعر در مورد پاییز از فروغ فرخزاد
فروغ مشعله بارگاه سلطانان
بتیرگی شبان شبان نمی ارزد
شعر در مورد باران از فروغ فرخزاد
فروغ طلعت از آئینه جوئید
پریشانی زلف از شانه پرسید
شعر در مورد تولد از فروغ فرخزاد
سنگداغ فروغ چهره اوست
کوه طوری که کوه تمکین است
شعر درباره مادر فروغ فرخزاد
چراغ بی زوال آفرینش
فروغ گوهر یکتای عشق است
شعر اخوان ثالث در مورد فروغ فرخزاد
حجاب آسمانها را بسوزد
فروغ گوهر یکدانه دل
شعر درمورد فروغ
مژه آفتاب می سوزد
از فروغ لقای سوختگان
شعری درباره فروغ فرخزاد
ذره ای از فروغ انوارش
آفتاب شررفشان دارد
شعر درباره فروغ فرخزاد
به شب سیاه عاشق چکند پری که شمعی است
تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری
درباره شعرهای فروغ فرخزاد
تاب زلفش برده بود از چهره شب تیرگی
وز فروغ مهر رویش ماهتاب آورده بود
شعری در مورد بهار از فروغ فرخزاد
جهان پیر چو روشن شد از فروغ قدح
چه باک، اگر نکند آفتاب چرخ طلوع؟
شعر در وصف فروغ فرخزاد
تا بخواند آیت عشق از خط مشکین بار
رفت از یادم روایات فروغ بی اصول
شعری در وصف فروغ فرخزاد
فروغ روی تو تیزست، زلف بر لب نوش
ز آفتاب نهد آن شراب در سایه
اشعار در وصف فروغ فرخزاد
بزمها از رشته شمعیست لبریز فروغ
اینقدر بالیدنم پهلوی لاغر داشتست
شعری در وصف فروغ
شمع دیدی عبرت از هنگامه آفاق گیر
گرد بال شعله فرسودی فروغ بزمهاست
شعر فروغ در وصف پدر
با فروغ جلوه ات نظارگی را تاب کو
رنگ گل چون آتش افروزد سپندش شبنم است
شعر فروغ در وصف مادر
تا فروغ شعله خورشید حسنی دیده ام
صبح اگر بالد بچشم من کف خاکستر است
شعر فروغ در وصف زن
تو در کناری و ما بیخبر علاجی نیست
فروغ شمع تو بیرون محفل افتاد است
وصف در شعر فروغ فرخ زاد
فروغ جوهر هر کس بقدر همت اوست
بچشم آتش اگر سرمه ایست خاشاک است
شعر فروغ فرخزاد
طلسم آگهیم بوته گداز خود است
فروغ دیده بیدار شمع وارم سوخت
شعر فروغ فرخزاد با صدای خودش
اصل ازحیا فروغ تعین نمی خرد
گل گو ببال ریشه همان با زمین خوشست
شعر فروغ فرخزاد و حمید مصدق
باطن پیران فروغ آباد چندین آگهیست
فیض دارد گوهری از گنج بی پایان صبح
شعر فروغ فرخزاد سیب
فروغ شمع دیدی فهم اسرار خموشان کن
بقدر رشته اینجا پرده فانوس می نالد
شعر در مورد فروغ
بی نصیبان را هدایت مایه گمراهی است
سایه رنگش در فروغ مه سیه تر میشود
شعر در مورد فروغ فرخزاد
گر باین فرصت چراغ زندگی دارد فروغ
گر همه خورشید باشم خانه روشن میکنم
شعر در مورد زن فروغ فرخزاد
فروغ خویش سیلاب بنای شمع میباشد
بغارت رفته طوفان طبع روش خویشم
شعر در مورد عشق فروغ فرخزاد
عالم باین فروغ نظر جلوه گاه کیست
شمع خیال سوخته است انجمن هنوز
شعر درباره فروغ
چه لمعه داشت فروغ جما او (بیدل)
که هر کجا نگهی بود کرد با مژه ساز
شعری در مورد فروغ فرحزاد
فروغ محفل بی آبروی عمر هواست
بجز نفس نتوان رفتن از بساط سحر
شعر اخوان در مورد فروغ
از فروغ جوهر بی اعتباریها مپرس
شمع ما در خانه خورشید روشن میشود
شعری درمورد فروغ
فروغ بزم بهار آنچه دیده ئی امروز
همین گلست که فردا گلاب میگردد
شعری درمورد فروغ فرخزاد
بر فروغ شمع بیداد نفس تیغ است و بس
چند چون زنگار بر آئینه دلها زنید
شعر در مورد عشق از فروغ فرخزاد
نمیگردد فروغ عاریت شمع ره مستان
بنور باده چشم جام سامان نظر دارد
شعری در باره فروغ فرخزاد
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
شعر در مورد پاییز از فروغ فرخزاد
آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد
شعر در مورد باران از فروغ فرخزاد
حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند
شعر در مورد تولد از فروغ فرخزاد
ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
شعر درباره مادر فروغ فرخزاد
زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست
بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم
شعر اخوان ثالث در مورد فروغ فرخزاد
مرا که از رخ او ماه در شبستان است
کجا بود به فروغ ستاره پروایی
شعر درمورد فروغ
نور شمعست یا فروغ جبین
می نمایند مه رخان ز نقاب
شعری درباره فروغ فرخزاد
شعاع چشمه مهر از فروغ رخسارست
شراب نوشگوار از لب شکر بارست
شعر درباره فروغ فرخزاد
کمند عنبری از چنین زلف دلبندست
فروغ مشتری از عکس روی دلدارست
درباره شعرهای فروغ فرخزاد
فروغ عارض او یا سپیده سحرست
که رشک طلعت خورشید و طیره قمرست
شعری در مورد بهار از فروغ فرخزاد
بی فروغ طلعتش گو مه ز مشرق بر میا
کامشبم پروای آن تنها رو شبگرد نیست
شعر در وصف فروغ فرخزاد
فروغ روی چو ماه تو مشرق الانوار
کمند زلف سیاه تو قابض الارواح
شعری در وصف فروغ فرخزاد
بی فروغ رخ زیبای تو در زلف سیاه
در شب تیره مرا پرتو مهتاب چه سود
اشعار در وصف فروغ فرخزاد
اگر چه آب رخت عین آتشست ولیک
فروغ آتش رویت در آب نتوان دید
شعری در وصف فروغ
فروغ چهره ات از تاب طره پنداری
که آفتاب شود طالع از شب دیجور
شعر فروغ در وصف پدر
تابد فروغ مهر و مه از قطره های اشک
باران صبحگاه، ندارد صفای اشک
شعر فروغ در وصف مادر
ز شب سیه چه نالم، که فروغ صبح رویت
بسپیده سحرگاه و بماهتاب ماند
شعر فروغ در وصف زن
بارد ازو لطافت و تابد ازو فروغ
چون گوی سینه بت سیمین بر است اشک
وصف در شعر فروغ فرخ زاد
مه دوهفته ندارد فروغ چندانی
که آفتاب که می تابد از گریبانت
شعر فروغ فرخزاد
دعوت بی شمع را هیچ نباشد فروغ
مجلس بی دوست را هیچ نباشد نظام
شعر فروغ فرخزاد با صدای خودش
با فروغ آفتاب حسن او
شمع گردون کمتر از پروانه ایست
شعر فروغ فرخزاد و حمید مصدق
فلک را این همه تمکین نباشد
فروغ مهر و مه چندین نباشد
شعر فروغ فرخزاد سیب
جوهر آیینه همچون موی آتش دیده است
این تطاول از فروغ آفتاب روی کیست؟
شعر درباره فروغ فرخزاد
نیست چشمی کز فروغ روی او پر آب نیست
بخل در سرچشمه خورشید عالمتاب نیست
درباره شعرهای فروغ فرخزاد
شمع کافوری نمی خواهد فروغ صبحدم
باید بیضای ساقی حاجت مهتاب نیست
شعری در مورد بهار از فروغ فرخزاد
هر دو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
شعر در وصف فروغ فرخزاد
عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست
راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو
شعری در وصف فروغ فرخزاد
در فاقه بود فروغ تقوی
پیرایه گر چراغ شب دان
شعر در مورد اسم فروغ
- ۰ نظر
- ۲۴ آذر ۹۶ ، ۱۱:۳۷